Page 178 - دستاوردهای علمی جهان ایران‌شناسی - شماره 3
P. 178

‫وقوع جنگ در ماه رمضان و نريختن خون مسلمانان‪ ،‬به برقراری صلح ترغيب كرد‪ .‬به رغم تأكيد‬
‫منابع بر وساطت رشيدالدين برای برقراری صلح‪ ،‬ابوالفداء (ج ‪ ،۲‬جزء‪ ،۴‬ص ‪۶۹‬ـ‪ )۷۰‬از نبود آذوقه‬
‫برای لشكريان مغول و اطاعت نكردن آنان براثر طولانی شدن محاصره و در پی آن‪ ،‬برقراری صلح‬
‫خبر داده است‪ .‬كاشانی (همانجا) نيز از نبود علوفه و وضع بد آب وهوا پس از برقراری صلح سخن‬
‫گفته است‪ .‬در ‪ ،۷۱۵‬ميان رشيدالدين فضل ال ّل و تاج الدين عليشاه براثر عوامل متعدد‪ ،‬ازجمله مسائل‬
‫مالی‪ ،‬اختلاف افتاد‪ .‬اولجايتو هر دو را در وزارت شريك كرد و از آن پس‪ ،‬رشيدالدين حق مداخله‬
‫در امور مالی را يافت‪ .‬به نظر می رسد‪ ،‬پيش از اين رشيدالدين بيشتر به امور ديوانی و اداری اشتغال‬
‫داشته است (← رشيدالدين فضل ال ّل همدانی‪۱۳۷۳ ،‬ش‪ ،‬ج ‪ ،۱‬همان پيشگفتار‪ ،‬ص هفتادويك)‪ .‬در‬
‫پی اين اختلافات‪ ،‬اولجايتو به رشيدالدين بدگمان شد و از تاج الدين عليشاه خواست تا رشيدالدين را‬
‫مجازات كند‪ ،‬اما وی شفاعت رشيدالدين را كرد و اولجايتو دستور داد آن دو با يكديگر صلح كنند‬
‫(كاشانی‪ ،‬ص ‪ .)۱۹۷‬با درگذشت اولجايتو در ‪ ۷۱۶‬و آغاز حكومت سلطان ابوسعيد‪ ،‬به سبب كم بودن‬
‫سن ابوسعيد‪ ،‬امير چوپان زمام امور را به دست گرفت‪ .‬رشيدالدين فضل ال ّل و تاج الدين عليشاه هردو‬
‫در منصب وزارت ماندند‪ ،‬اما ميان آن دو اختلاف وجود داشت‪ .‬برخی از ديوانيان از رشيدالدين‬
‫خواستند تاج الدين عليشاه را از ميان بردارد‪ ،‬اما او نپذيرفت و آنان با تاج الدين عليشاه برضد‬
‫رشيدالدين هم پيمان شدند‪ .‬تلاش بدخواهان رشيدالدين مؤثر واقع شد و سرانجام‪ ،‬او در ‪ ۷۱۷‬از‬
‫وزارت ايلخانی عزل شد و از سلطانيه به تبريز رفت (حمدال ّل مستوفی‪ ،‬ص ‪۶۱۱‬ـ‪۶۱۲‬؛ معين الدين‬
‫نطنزی‪ ،‬ص ‪۱۴۲‬؛ قس عقيلی‪ ،‬ص ‪ .)۲۸۵‬در همان سال (‪ ،)۷۱۷‬امير چوپان برای شكار به آذربايجان‬
‫رفت و در تبريز از رشيدالدين خواست تا منصب وزارت را برعهده بگيرد‪ ،‬اما رشيدالدين نپذيرفت‪.‬‬
‫چندی بعد‪ ،‬تاج الدين عليشاه و يارانش ادعا كردند اولجايتو با شربت زهرداری كه ابراهيم‪ ،‬پسر‬
‫رشيدالدين‪ ،‬به او داده‪ ،‬كشته شده بوده است‪ .‬در پی اين ادعا‪ ،‬به فرمان سلطان ابوسعيد‪ ،‬در ‪۷۱۸‬‬
‫رشيدالدين و فرزندش را به قصاص اولجايتو كشتند (حمدال ّل مستوفی‪ ،‬ص ‪۶۱۳‬؛ حافظ ابرو‪ ،‬بخش ‪،۱‬‬
‫ص ‪۷۸‬ـ‪۷۹‬؛ عقيلی‪ ،‬ص ‪۲۸۶‬؛ ابن تَغری بِردی‪ ،‬ج ‪ ،۲‬ص ‪ .)۵۲۱‬پس از قتل رشيدالدين‪ ،‬بدن او را‬
‫قطعه قطعه كردند و به شهرهای مختلف فرستادند و سرش را در تبريز به خاك سپردند‪َ .‬ربع رشيدی*‬
‫در تبريز غارت شد‪ .‬املاك و موقوفه های رشيدالدين را پس گرفتند‪ ،‬اما بيشتر افرادی كه در مرگ او‬
‫تلاش كرده بودند‪ ،‬در همان سال كشته شدند (حافظ ابرو‪ ،‬بخش ‪ ،۱‬ص ‪۷۹‬ـ‪۸۰‬؛ مقريزی‪ ،‬ج ‪ ،۳‬ص‬

                                                                    ‫‪176‬‬
   173   174   175   176   177   178   179   180   181   182   183