Page 47 - دستاوردهای علمی جهان ایران‌شناسی - شماره 3
P. 47

‫قید حیات) ـ‌سپری نمود و سرانجام در ‪ ۲۸‬خرداد ‪۱۳۹۲‬به سن ‪ ۷۶‬سالگی در تبریز چشم از‬
                                                                           ‫جهان فروبست‪.‬‬

                                  ‫سلطانالقرایی‪،‬جعفر‬

                          ‫میرزاجعفر پسر دوم شیخ ابوالقاسم و نوه آقا شیخ عبدالرحیم قاری‬
                          ‫در سال ‪ 1322‬ق‪ 1284/‬ش در تبریز به دنیا آمد‪ .‬تحت تعلیم و تربیت‬
                          ‫و مراقبت جد و پدر و برادر خود حاج میرزاجواد آقا قرار گرفت‪ .‬سپس‬
                          ‫از محضر ابوالقاسم انگجی و حاج میرزا علی اصغر ملک بهره ها برد و‬
                          ‫سال ها بعد محضرش محل انس و محبت و انجمن شعر و ادب شیفتگان‬

                                   ‫کمال و معرفت گشت و این وضع تا سال ‪ 1358‬ادامه داشت‪.‬‬
      ‫میرزاجعفر آقا با ظهور فرقه دموکرات در سال ‪ 1324‬ش‪ ،‬به تهران هجرت کرد و چندسالی‬
      ‫در تهران ماند و به کسب و کار در حجره ای از پاساژهای واقع در گلوبندک با آرامی مشغول‬
      ‫شد‪ .‬حجره اش کانون ادبی و فرهنگی و همسخنی بود‪ .‬غالب ًا ادیبان و هنردوستان و کتابفروشان‬
      ‫قدیم در آنجا به دیدار هم می‌رفتند‪ .‬در این دوران است که در محفل ادبی یکشنبه ها که‬
      ‫در منزل مرحوم جواد کمالیان ترتیب می‌یافت‪ ،‬شرکت می‌کرد‪ .‬در همین ایام است که در‬
      ‫کمیسیونی که در کتابخانه مجلس شورا جهت خرید کتب خطی ترتیب داده شده بود‪ ،‬در کنار‬
      ‫مهدی بیانی‪ ،‬مدرس رضوی‪ ،‬محمدتقی دانش پژوه‪ ،‬دکتر اصغر مهدوی و دکتر زریاب خویی‬

                                                   ‫و ایرج افشار‪ ،‬عضویت کمیسیون را داشت‪.‬‬
      ‫در میرزاجعفر آقا روح علمی و هنری به حد کمال وجود داشت و این بالاتر از همه مراتب‬
      ‫تبحر او بود‪ .‬این نسخه شناس ماهر و خط شناس و هنرمند بزرگ در اخبار و سیر و رجال و‬
      ‫انساب نیز از مشاهیر و بزرگان فن بود‪ .‬اطلاعات عمیق و عجیبی در ادب و هنر آذربایجان‪،‬‬
      ‫به ویژه در تصوف و عرفان آن داشت‪ .‬این ویژگی را در تصحیح و تحشیه روضات الجنان‬

                                            ‫درویش کربلایی حسین به خوبی نشان داده است‪1.‬‬

                                                        ‫‪ .1‬غلامرضا طباطبائی مجد ‪ ،‬همان‪ ،‬صص ‪.382-381‬‬

‫‪45‬‬
   42   43   44   45   46   47   48   49   50   51   52